ساده می گویم عزیزم دل بریدن ساده نیست
چشمهای مهربانت را ندیدن ساده نیست
از زمان رفتنت خورشید را گم کرده ام
ناله های ابر را هر شب شنیدن ساده نیست

گفت :جبران می کنم!
گفتم کدام را؟
عمر رفته را؟ روح شکسته را ؟ دل مرده اما تپنده را ؟
حالا ...من هیچ
جواب این تار موهای سپید را می دهی؟
نگاهی به سرم کرد و گفت وای ... خبر نداشتم!!!
چه پیر شدی ! گفتم :جبران می کنی!
گفت: کدام را؟ !!!
 
|